حکایت منم دقیقا مثل همینه
فک کنم از زندگی و ادامه دادن می ترسم که حالم اینجوریه...
و خدا چه زود دعوتت کرد......
برچسب : نویسنده : be-koja-chenin بازدید : 52
و یه پولی دستم می اومد
ولی این دیوث چشم دیدن نداشت
به بهانه های مختلف پول ازم می گرفت و می گفت بعدا میدم
بعد که می گفتم خوب لازم دارم پسش بده
برمی گشت می گفت خوب منو تو نداریم شیکمتونو سیر می کنم
آخه کجای این بشر با این ذاتش سجده کردن دارد...
سگ صفت
و خدا چه زود دعوتت کرد......برچسب : نویسنده : be-koja-chenin بازدید : 57
برچسب : نویسنده : be-koja-chenin بازدید : 58
بعضا می شد این سیر کردن شکممونم به رخمون می کشید
البته گفتم که بیشتر مواقع واقعا گرسنه می موندیم...بیشتر تو مدرسه...
و خدا چه زود دعوتت کرد......برچسب : نویسنده : be-koja-chenin بازدید : 60
برچسب : نویسنده : be-koja-chenin بازدید : 57
ولی به چه دلیل
خدا که نمیزنه ولی خانواده نفهم که سر دستش پدر باشه میزنه بدجوریم میزنه...
واقعیتش با هر کی صحبت کردم قانع نشد گفت که چی! برو خودتو دار بزن :)
یعنی عین خودم نا امید ندیدم تا حالا...
ریدم به این زندگی
و خدا چه زود دعوتت کرد......
برچسب : نویسنده : be-koja-chenin بازدید : 55
تا آخرین نفس به مادرش می گفت من میرم ولی از بچم نگرانم...
نمی دونم چی بگم
خیلی سخته برا خوانوادش
ناراحت شدم
و اینو می دونم که خدا اونایی که خیلی بیشتر دوست داره زودتر می بره
فک کنم من عمر نوح می کنم...
عجب...
و خدا چه زود دعوتت کرد......
برچسب : نویسنده : be-koja-chenin بازدید : 53
فرقی نمی کنه نزدیک محل زندگی باشم یا دور
ولی اون اتفاقات مهم رو تو خواب می بینم
و دیروز هم یه بار دیگه این تکرار شد...
و خدا چه زود دعوتت کرد......برچسب : نویسنده : be-koja-chenin بازدید : 46